چه فاکتورهایی ایماگوتراپی را نسبت به سایر رویکردهای دیگر متمایز می کند؟
-وقتی من (هارویل) و هلن برای اولین بار با هم ملاقات کردیم، بههیچ وجه فکر نمیکردیم صحبتهایمان دربارهی تعارضهای بین زوجین منتهی به ابداع رویکرد و روشی متفاوت و جهانشمول برای درمان شود. علاوه بر این به فکرمان هم خطور نمی کرد که آن گفتگوهای اولیه زمینه را برای تغییر پارادیمی فراهم کند که منجر به بازتعریف مشکلات، چالش ها و رنج های انسان شود، راهحلی جایگزین برای التیام روانشناختی ارائه دهد و درمان را از پارادایم فردی به سمت پارادایم رابطهای تغییر جهت دهد. درحالحاضر بیش از 2500 ایماگوتراپیست در سراسر دنیا به صورت رسمی دوره های تربیت درمانگر ایماگو را گذرانده اند. رابطه درمانی مبتنی بر ایماگو یا ایماگوتراپی با تمرکز روی پارادایم رابطهای، به درمانگران کمک می کند به مهارتهایی در زمینه توانمندسازی در زندگی شخصی و حرفه ای خویش مسلط شوند تا بهتر و موثرتر، زوجین را در خلق رابطه ای امن و سالم راهنمایی کنند.
اما چه مشخصه هایی این دوره های تخصصی و درمانگران ایماگو را منحصربفرد میکند؟ در ادامه به برخی از این ویژگی ها می پردازیم.
- یکی بودن حرف و عمل. ایماگوتراپیست ها باور دارند که ما درمانگران بهصورت ناخودآگاه و ناخواسته بر پویایی و تعاملات فرایند درمان تأثیر میگذاریم و روابط عاطفی مان بر فرایند درمان اثرگذار است. ما هم مثل بقیه انسان ها در روابط قبلی و یا حتی فعلی مان، ممکن است آسیب دیده باشیم و درحال دست و پنجه نرم کردن با چالش ها و کاستی های درونی خود باشیم و در عین حال در تلاش برای بازگرداندن احساس سرزندگی و شادمانی اصیل خود هستیم.
- تمرکز روی رابطه درمانی در جلسات زوجی. با توجه به این که از نظر ایماگو، رابطه، جایی است که باید تغییر در آن رخ دهد و «خود» را فقط میتوان در بافتار یک رابطه تعریف کرد، ایماگوتراپیست ها تاکید دارند که فرایند درمان رابطه با حضور طرفین شروع و ادامه یابد. غالبا در فرایند ایماگوتراپی، زوجها را نه بهصورت جداگانه و در جلسات فردی بلکه با هم و در جلسات زوجی می بینیم. جلسات زوجی برای جلوگیری از ایجاد حس ناامنی و خطر مثلثسازی ضروری است چرا که هر دوی این عوامل در کیفیت رابطه بین زوجها اختلال ایجاد میکند. علاوه بر این، در جلسات زوجی می توانیم پویایی ها و تعاملاتی در رابطه زوجین مشاهده کنیم که فقط در حضور طرفین قابل رویت و ارزیابی هستند.
- رهایی از قضاوت و تشخیص گذاری. بهدلیل آن که واقعیت افراد وابسته به بافت و زمینه ای است که در آن بزرگ شده و آسیب دیده اند، ایماگوتراپیست ها خود را درگیر تفسیر و برداشت های سنتی و تحلیل یا قضاوتهای تشخیصی نمیکنند. آن ها می دانند که وضعیت فعلی مراجعین نتیجه زخم ها، سازگاری ها و استراتژی های دفاعی آنان در روابط مهمشان برای زنده ماندن است لذا در فرایند درمان اصل بی طرفی را رعایت می کنند. در ایماگوتراپی، تشخیص، اسلحه ای است که علاوه بر ایجاد احساس ناامنی فرایند تداوم رابطه درمانی را دچار اختلال می کند.
- بازتعریف مشکلات رابطه بهعنوان نشانه هایی از ارتباط و اتصال ازهمگسیخته. ایماگوتراپیست ها معتقدند که ما نمیتوانیم اتصال نداشته باشیم، اما میتوانیم آگاهی و تجربهمان از اتصال را در مراحل رشد بینفردی از دست بدهیم. همهی «مشکلات» و «شکایتهای» زوجها، از خفیف گرفته تا شدید، به تجربهی اتصال ازهمگسیخته (که ریشه در تجربههای اوایل کودکی دارد و در روابط عاطفی بزرگسالی دوباره فعال میشود) مرتبط است و با بازگرداندن احساس اتصال و یگانگی است که التیام و رشد صورت می گیرد.
- ازدواج به عنوان بستری برای التیام و درمان. در ایماگوتراپی نقش سنتی درمانگر بهعنوان فردی خبره در یک سیستم سلسهمراتبی، با نقش «درمانگر بهعنوان تسهیلکننده» و در جایگاه انسانی برابر با مراجعین جایگزین می شود. ایماگوتراپی درمانی مراجع محور است که «رابطه» را به عنوان عامل اصلی تغییر در نظر می گیرد.
- تمرکز بر فضای بین. تمام التیام ها و آسیبها ابتدا در فضای بین انسان ها رخ میدهد و سپس وارد فضای درون می شود. ایماگوتراپیست ها زوجین را روی چگونگی مدیریت این «فضای بین» متمرکز میکنند، زیرا میدانند آنچه که در آنجا روی میدهد فضای درون را میسازد. هر کدام از زوجین مسئول کیفیت تعاملاتی است که حال رابطه را خوب یا بد می کند و هر دو تشویق میشوند که به جای نقش رقیب و حریف، نقش همراه، هم تیمی و دوست را در رابطه ایفا کنند.
- نگاه به «تفاوت ها» و «ناسازگاری ها» بهعنوان اساس ازدواج. در حالی که بیشتر دیدگاهها ناسازگاری زناشویی را بهعنوان یک مشکل قلمداد میکنند و اغلب پیشنهاد میدهند افراد بهدنبال یک شریک سازگار برای ازدواج باشند یا اگر با شریک زندگیشان ناسازگاری دارند از وی طلاق بگیرند، ایماگو به ناسازگاری ها بهعنوان ساختار طبیعی رابطه زوجی مینگرد. ازاینرو، ناسازگاری ها می توانند زمینهساز خلق رابطهی سالم و امن باشند. به زبان ساده، اضداد جذب هم می شوند و زمانی که تفاوت ها بهجای حذف شدن، ارزشمند تلقی شوند، رابطهی پویایی ایجاد میکنند که باعث به فعلیت رسیدن پتانسیل ها و استعدادهای فردی و رابطه ای می شوند.
- مدیریت تنش بین قطب های مخالف. رابطه نه پدیده ای ساکن است و نه ثابت، بلکه نوسان بین دو ذهنیت و برداشت متفاوت است. ایماگوتراپیست ها این تنش را از طریق گفتگویی ساختارمند مدیریت می کنند که به زوجین کمک می کند «تحمل ابهام» خود را ارتقا بخشند و آن ها را برای خلق مشترک دستاوردها و تجربههای جدید از طریق تبادل اطلاعات بینشان آماده می کند.