کوتاه و مفید

دیگر نمی توانم این رابطه را تحمل کنم، باید از شر آن خلاص شوم

  • * این جملات و جملات مشابه ممکن است در ذهن خیلی از افراد متاهل مرور شود. حقیقت امر این است که همه افراد وقتی با همسرشان دچار مشکل می شوند این افکار برای لحظه ای کوتاه به ذهنشان خطور می کند. اما آیا این بدین معنی است که انقدر رابطه خراب شده که باید به این افکار بها داده و انها را عملی کنند؟

قبل از پاسخ به این سوال بیایید گشتی در گذشته های دور بزنیم و در مورد تغییر و تحول ذهن و فرایندهای ذهنی از زمان انسانهای نخستین و اجدادمان اطلاعاتی کسب کنیم. انها برای رقابت با موجوداتی که از انها قویتر و سریعتر بودند چه کارهایی انجام می دادند؟ آن ها از چه راه های استفاده می کردند که توانستند پیروز شوند و تا الان زندگی کنند و نسل انسان بتواند تا الان حضور داشته باشد ؟

با کمی دقت متوجه می شوید که ذهن انسان ظرفیت بالایی دارد و قادر به حل مسئله های سخت و دشوار است. این اولین وجه تمایز انسان با حیوانات و گونه های دیگر است و باعث شده که نسل انسان تا الان دوام داشته باشد.

انسانهای نخستین و اجداد ما می توانستند برای ادامه بقا و مسائل و مشکلاتشان راه حل پیدا کنند. انها می دانستند چگونه اب ، غذا و جایی برای زندگی پیدا کنند و در مقابل حیوانات و دشمنان خود را حفظ کنند و امنیتشان را تامین کنند. همه اینها با حل مسئله بدست امده است و ذهن انسان گام به گام شروع به رشد و پیشرفت کرده و تغییر و تحول پیدا کرده است. آری ذهن انسان پیچیده تر شده و این پیچیدگی به مرور زمان بیشتر و بیشتر شده است.

ذهن ما وقتی با مشکلی روبرو می شویم، بلافاصله شروع به حل مسئله و ارائه راه حل های مختلف می کند. مثلا زمانیکه برای شما موقعیتی دردناک و تهدید کننده پیش می اید اولین راه حل ذهن فرار از موقعیت و ترک محیط یا مشکل و رها شدن از آن است.

بنابراین وقتی با همسرتان مشکل پیدا می کنید اولین فکر، فرار از رابطه یا قطع آن است.

اما دلیلی وجود ندارد که تمام راه حلهایی که ذهن ارائه می دهد درست، عاقلانه و با تدبیر باشد. زمانیکه شما از دست فردی ناراحتید به خاطر اینکه با شما بدرفتار کرده ذهن به شما می گوید مانند خودش رفتار کن! برو حقت را بگیر! سرش داد بزن! حتی او را کتک بزن.

همانطور که می بینید ذهن کارکرد طبیعی خودش یعنی ارائه راه حل های مختلف را انجام می دهد و لزوما تمام انها عاقلانه و با تدبیر نیستند.

یکی از کارکردهای اصلی ذهن دادن راه حل است. موقعیتهای چالش برانگیز در زندگی بسیار زیاد است مانند اتش گرفتن خانه که راه حل ذهن خارج شدن هرچه سریعتر از ان مکان است. اما در رابطه زناشویی نمی توان این راه حل را با این سرعت به کار برد. این طور نیست که هر زمانی مشکل و اتفاق ناخوشایندی در رابطه ایجادشد رابطه را ترک کنید.

معمولا به خاطر مبهم بودن شرایط، زوجین، با یکدیگر جنگ و جدل می کنند و با دوراهی ماندن یا رفتن از رابطه دست و پنجه نرم می کنند. آن ها ممکن است ساعت ها از وقت با ارزشان را صرف گیر کردن در افکار و باورهایشان کنند و دائم از خود بپرسند که بمانند یا بروند؟ زوجین در چنین شرایطی بارها در مورد معایب و مزایای ماندن یا رفتن تفکر می کنند.

واضح است که اگر این روند ادامه پیدا کند نتایج مثبتی عاید شما نمی شود. زیرا وقت و انرژی زیادی را به هدر خواهید داد و مرتب به این مسائل فکر خواهید کرد. شما دیگر نمی توانید کارهای مفید برای بهبود رابطه را انجام دهید.

البته ذکر این نکته ضروری است اگر در حالت طبیعی رابطه شما خوب نیست، مهم است که به مزایا و معایب ماندن و رفتن فکر کنید و با کمک یک مشاور وکارشناس خبره تصمیم درست را اتخاذ کنید. این با اینکه مدام و هر روز و حتی سالها در شک و تردید بین رفتن و ماندن باشید تفاوت دارد.

اینکه شما هرروز و حتی سالها به این قضیه فکر کنید و دائم در شک و تردید باشید علاوه براینکه به خودتان اسیب می زند به رابطه تان هم اسیب خواهد زد. در واقع این فرایند مثل یک دور باطل است و این افکار و باورها نمی گذارد شما به طور موثر با همسرتان رفتار کنید.

به طور کلی در هر رابطه مشکل زا خصوصا در رابطه با همسر چهار راه یا مسیر پیش رو خواهید داشت.

1-ترک کردن رابطه

2-در رابطه بمانید و انچه را که می توانید تغییر دهید، تغییر بدهید.

3-در رابطه بمانید و انچه را نمی توانید تغییر دهید، بپذیرید.

4-در رابطه بمانید، تسلیم شوید، تحمل کنید و کار را خرابتر کنید. در واقع همان تحمل کردن و سوختن و ساختن.

در ادامه هر یک از موارد فوق را توضیح می دهیم.

 

1-ترک کردن رابطه

ایا فکر می کنید کیفیت زندگیتان پس از ترک رابطه نسبت به شرایط فعلی بهتر می شود؟ منظور شرایطی مانند محل زندگی، در آمد ، وضعیت زندگی زناشویی ، بچه ها ، خانواده ، شبکه های اجتماعی ، دوستان، شرایط سنی ، باورهای مذهبی ، سلامت و بهداشت جسمی می باشد. آیا تا به حال به این موضوعات فکر کرده اید؟

آیا فکر می کنید اگر رابطه را ترک کنید در بلند مدت سلامتی و بهزیستی جسمانی و روانشناختی شما بیشتر تامین می شود؟

شاید شما هرگز نتوانید جواب دقیقی به این سوالات بدهید اما حداقل با تفکر درباره آن ها پیش بینی معقولی از انچه که بعد از جدایی برایتان اتفاق می افتد را به دست خواهید اورد.

امید ما این است که قبل از اینکه این راه را انتخاب کنید کتاب بخوانید، مشاوره بروید و در کارگاه های رشدی شرکت کنید و تمام سعی و تلاش خود را برای بهتر کردن رابطه انجام دهید. گر تمام تلاشتان را کردید و نتیجه نگرفتید لا اقل پشیمان نیستید و حسرت نمی خورید و مطمئنید که تمام تلاشتان را برای بهتر شدن رابطه انجام داده اید.

(یکسری اتفاقات و شرایط خاص مانند سوء استفاده جنسی و جسمی و ازار گری جسمی وجود دارند که در آن ها احتمال آسیب جدی به شما و فرزندانتان وجود دارد. ماندن در این رابطه نه تنها مضر بلکه خطرناک هم می باشد. در این موارد دیگر جایی برای فکر کردن در مورد مزایا و معایب ماندن یا ترک رابطه وجود ندارد.)

متذکر میشویم برای این راه یعنی ترک رابطه باید نگاه واقع بینانه و منطقی نسبت به تصمیمتان داشته باشید. بهتر است تمام تلاش و سعی خود را برای بهبود رابطه انجام دهید، به مشاور مجرب و باسواد مراجعه کنید و بعد از همه این مراحل به جمع بندی برسید. این کار باعث می شود بعد از جدایی احساس پشیمانی و عذاب وجدان سراغتان نیاید.

2-در رابطه بمانید و انچه را که می توانید تغییر دهید، تغییر بدهید.

گام اول برای ادامه هر رابطه ای این است که چیزهایی که قابل تغییر است را تغییر بدهید. در واقع برای ادامه و اصلاح رابطه، سعی کنید روی چیزی که بیشترین کنترل روی آن دارید یا می توانید ان را تغییر دهید تمرکز کنید.

چیزی که بیشترین کنترل و نظارت را روی آن خواهید داشت فقط و فقط رفتار خودتان است. پس تمام توجه و انرژیتان را روی رفتارهای خودتان متمرکز کنید و اقدامات عملی لازم را تا حدی که در توان دارید و می توانید انجام دهید.

قاعدتا شما روی رفتارهای همسرتان هیچ کنترلی ندارید و نمیتوانید اهدافتان را روی افراد دیگر پیاده کنید. مثلا شما هدفتان این است که ماهانه پنج میلیون تومان درامد داشته باشید. شما نمیتوانید این هدف را برای خواهرتان در نظر بگیرید و بخواهید او هم این درامد را داشته باشد.

شما تنها رفتار خودتان را می توانید تغییر دهید و روی انها کنترل داشته باشید. این رفتارها می تواند شامل موارد زیر باشد:

یادگیری مهارتهای خاص

رفتن به باشگاه های ورزشی

شرکت در کارگاه های مهارت های زندگی

کمک خواستن از فردی برای مراقبت از فرزندتان و رفتن به بیرون

یادگیری مهارت جرات ورزی برای بیان راحت تر خواسته ها به همسر

یادگیری مهارت نه گفتن

اختصاص دادن زمانی برای تفریح و یادگیری موضوعاتی که روزی آرزویتان بوده است

هنگامیکه در مورد رفتار صحبت می کنیم منظورمان رفتارهای کهنه و قدیمی نیست بلکه رفتارهایی  است که برخواسته از ارزشهای زندگی شماست. یعنی همان درونی ترین خواسته های قلبی شما.

مثلا اگر دوست دارید همسر یا مادر مهربان، بخشنده، مراقبت گر، باگذشت و بامحبتی باشید، اینها در حقیقت ارزشهای زندگی شما هستند و رفتارهای شما باید مطابق با این ارزشها باشد. هنگامیکه رفتارهای شما به سمت ارزشهای اصلی و اساسی زندگیتان هدایت شود زندگی شما پربارتر و بهتر خواهد شد. در نظر بگیرید چقدر برای شما و رابطتان آزاردهنده است زمانی که رفتارهای واکنشی و اجتنابی و اغشته با افکار و باورهای منفی انجام می دهید. 

پس یاد اوری می کنیم تنها چیزی که میتوانید تغییر دهید و روی ان تمرکز داشته باشید رفتارهای خودتان است .

شاید سوال کنید چرا من باید تغییر کنم و همسرم تغییر نکند ؟

در اکثر موارد و در بیشتر خانواده ها و به عنوان یک قانون کلی این فرمول صدق می کند که در یک سیستم وقتی یک جزء تغییر کند کل سیستم تغییر خواهد کرد و خانواده مانند یک سیستم می ماند که اگر در یک جزء تغییر حاصل شود کل سیستم یا خانواده تغییر پیدا خواهد کرد. پس تغییر شما میتواند راهی برای تغییر همسرتان و بالتبع تغییر جو خانواده و رابطتان باشد.

3-در رابطه بمانید و بپذیرید انچه را نمی توانید تغییر دهید.

فرض کنید شما تمام تلاشهای ممکن برای اصلاح رابطه را انجام داده اید و احساس کنید دیگر موردی نمانده که برای اصلاح رابطه انجام نداده باشید. با اینحال هنوز مشکلاتی وجود دارد و باور شما این است که اگر در رابطه بمانید بهتر است و دلایل کافی برای ترک رابطه را ندارید. اگر این انتخاب شما باشد، زمان لازم برای تمرین پذیرش است.

برخلاف باور عمومی، بین پذیرش و تحمل، سوختن و ساختن تفاوت وجود دارد.

در پذیرش باید برای احساسات منفی فضای بیشتر و بیشتری را باز کنید. افکار و هیجانات منفی و قضاوت های منفیتان را آزاد بگذارید. باید ارزشهای زندگیتان را در اغوش بگیرید و در لحظه حال زندگی کنید. تا انجا که امکان دارد خودتان را برای چالشها و رنج های زندگی اماده کنید. در حقیقت شما باید به سمت توانمند شدن، خودشکوفایی و پرداختن به ارزش های دیگر زندگی یا حوزه های دیگر زندگیتان حرکت کنید.

(از افراد مراجعه کننده که یک با برخی از ویژگیهای همسرشان را نمی توانند تحمل کنند می خواهیم ذهن و تمرکز خود را به سمت وجوه دیگر همسر که مثبت و دوست داشتنی اند برده و همچنین سعی کنند خود را در حوزه های مختلف زندگی مانند شغلی ، تحصیلی ، هنری و غیره توانمند کنند و  به سمت پیشرفت و تعالی حرکت نمایند.).

به نوعی راه های دو و سه با یکدیگر رخ می دهند. بدین صورت که  همزمان با انجام رفتارهایی برای اصلاح رابطه، رفتارها و ویژگی هایی که خارج از کنترل شماست را می پذیرید.

4-در رابطه بمانید، تسلیم شوید وکار را خرابتر کنید. (تحمل کردن و سوختن و ساختن)

این یعنی در رابطه ماندن همراه با تسلیم شدن و تحمل کردن. یعنی پذیرش نداشتن و انجام دادن کارهایی که رابطه را بدتر می کند.

افراد زیادی هستند که در رابطه می مانند بدون اینکه بخواهند کاری برای بهبود رابطه انجام دهند و پذیرش داشته باشند. این افراد دائم در حالت تشویش خاطر ، اضطراب ، نگرانی ، شکایت از همدیگر ، وسواس فکری و سرزنش به سر می برند، فضای رابطه شان با همسر سرد می شود و یک دیوار سنگی بین خود و همسرشان به وجود می اورند.

دشمنی ، انتقاد ، افسردگی ، حتی تفکرات خودکشی جزء لاینفک این نوع روابط است. افراد در این وضعیت برای اینکه احساس بهتری داشته باشند به سمت نوشیدن مشروبات الکلی ، سیگار کشیدن ، خوردن فست فود ،  قمار ، خیانت ، در اینترنت بیهوده گشتن و خیلی موارد دیگر گرایش پیدا می کنند. همه اینها استراتژی ها و راهکارهایی هستند که افراد در یک رابطه اسیب زا به جای اینکه دنبال حل مسئله بروند انجام می دهند. واضح است که چنین راه هایی احترام، شور، سرزندگی و محبت را از رابطه می گیرد.

اگر این راه را انتخاب کرده اید بدانید که رنج بردن دائم در زندگی را تجربه خواهید کرد و این فشارها دائما در حال افزایش در زندگی شما خواهند بود. باید مسئولیت و پیامدهای این راه را هم بپذیرید. باید  بمانید و بسوزید و تحمل کنید و فشارها را به هر قیمتی تحمل کنید اما مطمئن باشید زمانی تحمل شما تمام می شود .

 

جمع بندی

چیزی که اهمیت دارد این است که شما تا چه اندازه در مقابل این چهار راه خودتان را مسئول می دانید و تا چه اندازه خود را متعهد می کنید تا با جان و دل راه انتخاب شده را ادامه دهید. میزان تعهد شما نسبت به راهی که انتخاب می کنید خیلی مهم است .

برای فهم مطلب مثالی میزنیم. به حصارهایی که دور تادور خانه های ییلاقی یا روستایی وجود دارد فنس می گویند. با قبول راهبرد چهارم مانند این است که شما روی این حصارها بنشینید. شما تا کی می توانید روی این حصارها بنشینید و تعادل خود را حفظ کنید. یک سطح مقطع خیلی باریک و ناراحت کننده! شاید بتوانید یک ساعت ، نیم ساعت ، ده دقیقه ان را تحمل کنید اما بالاخره طاقت و تحمل شما تمام شده و باید  این طرف حصار یا ان طرف حصاررا انتخاب کنید. دقیقا راه اول و دوم و سوم این است که از روی فنس پایین امده و این طرف یا ان طرف فنس را انتخاب کنید و راه چهارم ماندن و نشستن روی فنس ها است. تا چه زمانی می توانید روی فنسها بنشینید و تعادل خودرا حفظ کنید بالاخره یک روزی اذیت می شوید و ان روز انقدر ناراحت کننده است که تصمیم می گیرید به این طرف یا ان طرف فنس بپرید.

تاکید میکنیم راه چهارم برای ماندن در رابطه اگر چه می تواند شما را در رابطه نگه دارد اما طولانی مدت نیست. زیرا طبق امار و گزارشات خیلی از خانمها و اقایان که این راه را انتخاب کرده اند از اینکه دیگر تحمل ندارند و ظرفیت روانشناختی آن ها تمام شده است شکایت می کنند. پس به این راه توجه زیادی داشته باشید. ماندن در رابطه و تحمل کردن بدون پذیرش بالاخره یک روز شما را از پا در خواهد اورد.

اگر قصد دارید در رابطه بمانید و تحمل کنید این سوال را از خود بپرسید که تا چه اندازه برای بهبود رابطه می خواهید وقت بگذارید و تلاش کنید. اگر واقعا می خواهید تلاش کنید این نقطه ی شروع برای بهبود رابطه است اما برعکس اگر تمایلتان اندک و ناچیز است باید واقع بین باشید و با خودتان بیاندیشید که چه اتفاقی رخ داده است که شما حاضرید روی این فنسها بنشینید و درد حاصل از ان را تحمل کنید و حاضر نیستید این طرف حصار یا ان طرف حصار را انتخاب کنید. اما این را بدانید بالاخره روزی خستگی شما را از پا در خواهد اورد و انوقت به این طرف یا ان طرف حصار خواهید افتاد.

در هر صورت اگر انتخاب شما راه چهارم است و دوست ندارید روی اصلاح رابطه کار کنید و میخواهید در رابطه مانده و تسلیم سرنوشت شوید و کارهایی انجام دهید که رابطه را خرابتر کند چند روزی وقت گذاشته و راجع به موقعیتی که انتخاب کرده اید خوب فکر کنید و در به موارد زیر با دقت اندیشه کنید:

1-تمام اثرات منفی تسلیم شدن و تحمل کردن که می تواند روی سلامت شما ، سلامت جسمانی و روانشناختی و سلامت ذهنی شما تاثیر بگذارد را در نظر بگیرید و راجع به اینها فکر کنید .

(البته به خانمهایی که میخواهند در رابطه بمانند و کاری برای بهبود ان انجام نمی دهند متذکر میشویم که تحمل هیچ وقت دائمی نیست و بالاخره یک روز ظرفیت آدمی تمام می شود. مثل افرادی که بعد از 60 سال زندگی تحملشان تمام شده و در خواست طلاق و جدایی می دهد.)

2-تسلیم شدن و تحمل کردن و ماندن در رابطه و سوختن و ساختن چقدر برای شما هزینه دارد؟ چقدر باعث درد هیجانی شما می شود؟ تا چه اندازه باعث هدر دادن زمان و پولتان می شود؟ چقدر باید هزینه دارو و درمان بدهید؟ همه این ها به کنار. چقدر انرژیتان برای موضوعاتی که اثرات مثبت ندارند و به رابطه شما هم اسیب می زنند هدر می رود؟

3-تسلیم شدن و ماندن در رابطه چه پیامدهایی برای شما دارد؟ علاوه بر اثرات منفی که روی سلامت جسم و روان و ذهن شما دارد تا چه اندازه شما را از ارزشهای دیگر زندگیتان دور می کند؟

 

برشی از کتاب  Act with Love نوشته راس هریس

ترجمه همراه با تلخیص، ویرایش و اضافات: علی قاسمیان، ایماگوتراپیست

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *