کشمکش قدرت

*  در جامعه امروز اتفاقات ناگوار و منفی فراوانی رخ می‌دهد. انگار جعبه پاندورا (1) بطور کامل باز شده و آزادی افسار گسیخته‌ای برای به رگبار بستن دیگران با کلمات غضبناک، گزنده و بی‌پرده بوجود آمده است. ممکن است که بسیاری از افراد، رسانه‌ها، سیاست‌مداران یا تغییرات فرهنگی را مسبب این رویدادها و واژه های مخرب بدانند. اما به نظر ما، آنچه که در جامعه شاهد آن هستیم بازتاب درونیات خود ماست. حالت‌ها و نشانه‌های سطح خرد، در سطح کلان عینیت می‌یابد. تنها زمانی که روابط در خانه و خانواده عاری از منفی گرایی ها باشد می‌توانیم جامعه‌ای بدور اتفاقات منفی داشته باشیم.

ما روابط‌ صمیمی خویش را با عبارات و جملاتی حاکی از عشق بدون قید و شرط آغاز می‌کنیم و در نامه‌ها، پیامک‌ها، تماس‌های تلفنی و عشق‌ورزی های بی حد و حصر، به یکدیگر اعلام تعهد و دلبستگی می‌کنیم، و در نتیجه نسبت به خودمان و دنیا احساس شادی و رضایت بیشتری می‌کنیم. با این حال، زمانی که عاشق می‌شویم قادر نیستیم این حد از عشق رمانیتک را برای همیشه حفظ کنیم. سرخوشی، شوریدگی و سر‌مستی عشق بعد از مدت کوتاهی کمرنگ و کمرنگ تر می شود. بعنوان مثال، ممکن است در دوران عشق رمانتیک توجه‌مان به این موضوع جلب شود که فرشاد تنها کمی مراعات هزینه‌ها را می‌کند یا نسترن فقط کمی خودرای است. اما بعد از مدت کوتاهی، فرشاد همیشه خسیس به نظر می‌رسد و نسترن همیشه می‌خواهد حرف‌هایش را به کرسی بنشاند.

 

ما به این مرحله – که به صورت طبیعی بعد از مرحله عشق رمانتیک ظهور می‌کند – کشمکش قدرت می‌گوییم و دقیقا همانند فرهنگ جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، وقتی زوجین درگیر کشمکش قدرت می‌شوند، همیشه طرف مقابل را سرزنش می‌کنند و همه تقصیرها را گردن طرف مقابل می‌اندازند: « همش تقصیر تو هست! »

و طرف مقابل نیز برای دفاع از خود می‌گوید: «اصلا! کی گفته تقصیر منه؟». و این طور می شود که هرکدام از ما تلاش می‌کنیم طرف مقابل را تغییر داده، مجبور و یا تهدید کنیم که «بیشتر شبیه ما» شود.

 

(1) جعبه پاندورا، به روایت افسانه‌های یونانی جعبه‌ای بود با محتوای تمامی بلاها و شوربختی‌های ناشناخته بشریت. داستان به  این شرح هست که پاندورا، جعبه‌ای از زئوس دریافت کرد تا به انسانها هدیه دهد و سفارش کند که هرگز آنرا نگشایند؛ ولی پاندورا پس از ازدواج با برادر پرومنه (نامزدش) یعنی ایمپتئوس، خود جعبه را گشود و بلاها و شوربختی‌ها از داخل آن سرریز و بر روی زمین پراکنده شدند. زمینی که تا آن زمان هیچگونه مشکل و بدبختی نمی‌شناخت.